هوش مصنوعی علمی است جوان با قدمتی کمی بیش از نیم قرن . مباحث هوش مصنوعی پیش از بوجود آمدن علوم الکترونیک، توسط فلاسفه و ریاضی دانانی نظیر بول (Boole) که اقدام به ارائه قوانین و نظریههایی در باب منطق نمودند، مطرح شده بود. در سال ۱۹۴۳، با اختراع رایانههای الکترونیکی، هوش مصنوعی، دانشمندان را به چالشی بزرگ فراخواند. بنظر میرسید، فناوری در نهایت قادر به شبیه سازی رفتارهای هوشمندانه خواهد بود.
با وجود مخالفت گروهی از متفکرین با هوش مصنوعی که با دیده تردید به کارآمدی آن مینگریستند تنها پس از چهار دهه، شاهد تولد ماشینهای شطرنج باز و دیگر سامانههای هوشمند در صنایع گوناگون هستیم.
نام هوش مصنوعی در سال ۱۹۶۵ میلادی به عنوان یک دانش جدید ابداع گردید. البته فعالیت درزمینه این علم از سال ۱۹۶۰ میلادی شروع شده بود.
بیش از نیم قرن پیش، هنگامی که هنوز هیچ تراشه سیلیکونیای ساخته نشده بود، آلن تورینگ یکی از بحث برانگیزترین پرسشهای فلسفی تاریخ را پرسید. او گفت: آیا ماشین میتواند فکر کند ؟
و اندکی بعد کوشید به پیروی از این قاعده که هر ادعای علمی باید از بوته آزمایش سربلند بیرون بیاید، پرسش فلسفی خود را با یک آزمایش ساده و در عین حال پیچیده جایگزین کند. او پرسید:
آیا یک ماشین یک کامپیوتر میتواند بازی تقلید را با موفقیت پشت سر بگذارد؟
آیا ماشین میتواند از انسان چنان تقلید کند که در یک آزمون محاورهای نتوانیم تفاوت انسان و ماشین را تشخیص دهیم؟
در سال ۱۹۵۰ براساس محاسباتی تخمین زد که ۵۰ سال بعد کامپیوتری با یک میلیارد بیت حافظه خواهد توانست به موفقیتهایی در این زمینه دست پیدا کند. اکنون که در نیمه سال ۲۰۰۸ میلادی هستیم، حتی هشت سال بیشتر از زمانی که او لازم دانسته بود، هنوز هیچ ماشینی نتوانسته است از بوته آزمون تورینگ با موفقیت خارج شود. در سال ۲۰۰۰ مفهوم هوش مصنوعی برای هیچکس غیر قابل باور نبود .
یکی از جالبترین و هیجانانگیزترین پرسشهایی که تاکنون تاریخ فلسفه به خود دیده این پرسش است که آلن تورینگ فیلسوف و ریاضیدان انگلیسی در سال ۱۹۵۰ طی مقالهای به نام: Computing Machinery and Intelligence ( ماشین محاسباتی و هوشمند ) مطرح کرد او پرسید آیا ماشین میتواند فکر کند. خود تورینگ نتوانست پاسخ قطعی این پرسش را پیدا کند. اما برای یافتن پاسخ مناسب در آینده یک راهبرد خلاقانه پیشنهاد کرد.
او آزمونی طراحی کرد که خود، آن را بازی تقلید نامید. او آزمون بازی تقلید را چنین شرح داد: یک پرسشگر- یک انسان- همزمان در حال گفتوگو با دو نفر است. هر یک از این دو نفر در اتاقهای جداگانه قرار گرفتهاند و پرسشگر نمیتواند هیچیک از آنها را ببیند یکی از این دو نفر انسان است و دیگری یک ماشین یعنی یک کامپیوتر. پرسشگر باید با این دو نفر شروع به گفتوگو کند و بکوشد بفهمد کدامیک از این دو، انسان است و کدامیک ماشین. اگر کامپیوتر بتواند طوری جواب دهد که پرسشگر نتواند انسان را از ماشین تمیز دهد آنگاه میتوان ادعا کرد که این ماشین هوشمند است. تورینگ برای آسانکردن شرایط این آزمون و پرهیز از پیچیدگیهای اضافی آن را به محاورهای متنی و روی کاغذ محدود کرد تا مجبور به درگیر شدن با مسائل انحرافی مانند تبدیل متن به گفتار شفاهی و تنظیم تن صدا و لهجه نباشیم.
البته چند سال بعد ، در سال ۱۹۶۸ آرتور سرکلارک ، در رمان معروف خود ، یعنی اودیسه فضایی ۲۰۰۱ اصطلاح ” آزمون تورینگ ” را به جای ” بازی تقلید “ سر زبانها انداخت . از زمانی که تورینگ این فرضیه را مطرح کرده است ، هزاران دانشمند با هدف ساختن ماشینی که بتواند آزمون تورینگ را با موفقیت تمام کند ، دست به کار شدهاند . اما هنوز کسی موفق نشده است چنین ماشینی بسازد و پیشبینی تورینگ هم درست از آب در نیامده است.
او انجام پروژه های مصنوعی را همچنین بر اساس یک سری محاسبات پیشبینی کرد که ۵۰ سال بعد یعنی در سال ۲۰۰۰ انسان قادر خواهد بود کامپیوترهایی بسازد که در یک گفتوگوی پنج دقیقهای، فقط ۷۰درصد پرسشگرها بتوانند کشف کنند که در حال گفتوگو با یک انسان هستند یا یک ماشین. او برخورداری از یک میلیارد بیت حافظه (۱۲۵ میلیون بایت- حدود ۱۲۰ مگابایت) را یکی از مشخصههای اصلی این کامپیوتر دانست.
تورینگ همچنین در این مقاله یک سری استدلالهای مخالف با نظریه و آزمون خود را مطرح کرد و کوشید به آنها پاسخ دهد، تصور اینکه ماشینهای هوشمندی ساخته شوند که بتوانند فکر کنند وحشتناک است. تورینگ در پاسخ میگوید این نکتهای انحرافی است، زیرا بحث اصلی او بایدها و نبایدها نیست بلکه بحث درباره ممکنهاست.
دیگر اینکه، ادعا میشود محدودیتهایی درباره نوع پرسشهایی که میتوان از کامپیوتر پرسید وجود دارد، زیرا کامپیوتر از منطق خاصی پیروی میکند. اما تورینگ در پاسخ میگوید: خود انسان هنگام گفتوگو پرغلط ظاهر میشود و نمیتوان گفتار هر انسانی را لزوما منطقی کرد. او پیشبینی کرد که منشأ اصلی هوشمندی ماشین فرضی او، حافظه بسیار زیاد و سریعی است که یک کامپیوتر میتواند داشته باشد . بنابراین از نگاه تورینگ، ماشین همچون کامپیوتر Deep Blue که کاسپاروف، قهرمان شطرنج را شکست داد، میتواند یک ماشین هوشمند تلقی شود. در عین حال تورینگ این نظر را که – آزمون مورد بحث معتبر نیست، زیرا انسان دارای احساسات است و مثلا موسیقی دراماتیک میسازد- رد کرد و گفت: هنوز هیچ سند قابل قبولی وجود ندارد که ثابت کند فقط ما انسانها دارای احساسات هستیم، زیرا مشخص نیست مفهوم دقیق این واژه به لحاظ علمی چیست .
در سال ۱۹۵۶ جان مک کارتی، یکی از نظریهپردازان پیشگام این نظریه در آن زمان، اصطلاح (هوش مصنوعی) را برای اولینبار در نخستین کنفرانسی که به این موضوع اختصاص یافته بود، به کار برد . دانشمندان بعدا این تاریخ را به عنوان تاریخ تولد علم هوش مصنوعی انتخاب کردند. البته علاقمندی مککارتی به مقوله هوش مصنوعی به قبل از این دوران برمیگردد. وی در سال 1948 از کارهای جان فوننویمان (پدر منطق کامپیوترهای امروزی) مطلع میشود به آن علاقمند میگردد . این نظریه نقش موثری در پیشبرد جنبههای نظری و علمی هوش مصنوعی داشت . ولیکن آنچه وی به آن میاندیشید آن بود که میتوان یافتههای فوننویمان را به نحوی بهکار بست که بتوان هوش انسانی را روی ماشین شبیهسازی نمود. او در اواسط دهه پنجاه میلادی با کمک مالی بنیاد راکفلر، کار روی شبیهسازی هوش انسانی را آغاز کرد و بدین ترتیب هوش مصنوعی زاده شد.
در اینجا آموزش تاریخچه هوش مصنوعی به پایان رسیده است و در ادامه به مباحث دیگر هوش مصنوعی می پردازیم. همچنین از شما مخاطبین عزیز سایت متلب پروژه دعوت می کنم که برای پروژه هوش مصنوعی خود آموزش های ما را دنبال نمایید.